یادگارِعُمر
درباره وبلاگ


حافظ سخن بگوی که بر صفحۀ جهان ------- این نقش ماند از قلمت یادگارِ عُمر ---------- خوش آمدید --- علی
نويسندگان
جمعه 25 تير 1395برچسب:افعال ناقصه, :: :: نويسنده : علی

افعال ناقصه.
[ اَ ل ِ ق ِ ص َ / ص ِ]
(ترکیب وصفی، اِ مرکب)
فعلهای ناتمام.
مقابل تام.
و در اصطلاح فن نحو:
افعالی را گویند که برای دلالت بر تقریر و تثبیت فاعل بر صفتی وضع شده اند. و در اصطلاح فن منطق آنها را کلمات وجودیه نامند.
مانند:
کان.
صار.
لیس
و نظائر آن.
که مقابل افعال تامه مانند قعد، ضرب، قرار دارند و مقصود از تقریر در تعریف جعل و اثبات است و مقصود از صفت حدث. بنابراین مفاد افعال مزبور ادراک ثبوت صفت است برای فاعل در ذهن خواه سلبی باشد خواه ایجابی و بدین صورت فعل «لیس» را هم شامل میشود. بنابراین معنی افعال ثابت بودن فاعل بر صفتی چنانکه برخی توهم کرده اند نیست. و بهرحال تقریر فاعل بر صفتی تمام ماوضع له این افعال نیست، چه افعال مزبور علاوه بر آن معانی دیگری از قبیل زمان و دوام و انتقال نیز افاده کنند. و اینکه امور مزبور در تعریف ذکر نشد بدینجهت است که عمدۀ ما وضع له همان تقریر است، زیرا تقریر همان نسبت میان فاعل و صفت است و معلوم است که طرفین نسبت یعنی فاعل و صفت داخل در معنی، ما وضع له نیستند. بخلاف دیگر افعال یعنی افعال تامه که صفت داخل در ما وضع له است و همین نکته فرق میان مفاد افعال تامه و ناقصه است.
برخی بوجه دیگر افعال ناقصه را تعریف کرده و فرق آنها را با افعال تامه بیان داشته اند به این بیان که:
افعال تامه برای تقریر فاعل یعنی انتساب حدث بذات وضع گردیده، بخلاف افعال ناقصه که برای تقریر فاعل بر صفتی یعنی انتساب ذات به حدث وضع شده است.
باید توجه داشت که این تعریف بر مذهب اهل منطق که افعال مزبور را دال بر حدث نمیدانند درست میآید و علماء علم بیان هم از آنها پیروی کرده اند. ولی این عقیده خالی از اشکال نیست. باری علامه رضی را عقیده بر آن است که مرفوع به این افعال را اسم آن افعال نامیدن بهتر است از اینکه آن را فاعل آنها نامند. و همچنین منصوب بدانها را مفعول نگویند بلکه خبر آنها نامند.
(از کشاف اصطلاحات الفنون).
این افعال از نواسخ مبتدا و خبر بشمارند یعنی مبتدا را مرفوع کنند و آن را اسم افعال ناقصه گویند و خبر را منصوب کنند و آن را خبر افعال ناقصه نامند و آنها عبارتست از:
کان،
ظل،
بات،
اضحی،
اصبح،
امسی،
صار،
لیس،
زال،
برح،
فتی،
انفک.
و این افعال برخی بمعنی برخی دیگر بکار روند و افعال دیگری غیر از آنچه مذکور افتاد بمعنی «صار» یعنی فعل ناقص بکار میروند. مانند: رجع، قعد، عاد و جز آن.
و بهرحال این افعال را از جهت تصریف اقسامی است
بعض آنها ماضی و مضارع و امر و مصدر و صفت را دارند مانند: کان و صار و غیره
و بعض دیگر تنها ماضی و مضارع دارند. مانند: زال
و قسم دیگر تنها ماضی دارند و مضارع و امر و مصدر و وصف آنها استعمال نشده است. مانند: لیس.
و بهر حال تمام مشتقات این افعال از نواسخ مبتدا و خبر هستند و اسم را مرفوع و خبر را منصوب میسازند.
(از بهجة المرضیه سیوطی).